قصه گوی جنگل سیاه نشر پرتقال

کتاب قصه ‌گوی جنگل سیاه همان طور که از نامش مشخص است، داستانی مربوط به ساکنان جنگل است. چند بچه روباه که دیگر که از داستان های ترسناک مادرشان ترسی ندارند، نزد یک قصه گوی مرموز می روند تا برایشان قصه های واقعاً ترسناکی را حکایت کند. داستان هایی که شباهتشان به واقعیت آنها را وحشتناک تر می کند. وقتی که میا و یولی خانواده خود را ترک می کنند و از خواهر و برادرهایشان جدا می شوند، دنیایی را کشف می کنند که پر از هیولا است. آنها برای پیدا کردن یک لانه جدید برای خودشان از میان درختان و دشت های پر مخاطره عبور می کنند و با موجوداتی مواجه می شوند که در تاریکی زندگی می کنند. موجوداتی که از فرط ترسناکی قابل توصیف نیستند. اگر سن شما بالای چهارده سال است و دوست دارید با خواندن داستان های ترسناک مو بر تنتان سیخ شود، خواندن این کتاب انتشارات پرتقال به شما توصیه می شود. کتاب قصه ‌گوی جنگل سیاه مشخصات ظاهری کتاب قصه ‌گوی جنگل سیاه نگارنده: کریستین مک‌ کی ‌هایدکر مترجم: محمد عباس ‌آبادی تعداد صفحه ها: 316 گروه سنی: بالای 14 سال ناشر: انتشارات پرتقال درباره کتاب قصه ‌گوی جنگل سیاه داستان کتاب قصه ‌گوی جنگل سیاه در بیشه شاخ گوزن رخ می دهد. وقتی فصل وحشت آور در این بیشه فرا می رسد، دیگر بچه روباه ها امنیتی ندارند. نویسنده این کتاب کریستین مک‌ کی ‌هایدکر است. او نوشتن کتاب های ترسناک برای نوجوانان را خیلی دوست دارد و برای همین هم توانسته است در این زمینه افتخاراتی را به دست آورد. او در امریکا و در شهر سالک لیک سیتی مرکز ایالت یوتا زندگی می کند. او سال ها در آموزش و پرورش مشغول فعالیت بوده است و دنیای نوجوانان را به خوبی می شناسد. البته به جز داستان های وحشت آور او به نوشتن قصه های طنز نیز علاقه مند است و در این حوزه نیز موفق عمل کرده است. کریستین مک‌ کی ‌هایدکر نویسنده مترجم این کتاب نیز محمد عباس ‌آبادی است که به جز این کتاب ترجمه کتاب های دیگری را در کارنامه خود دارد که علاوه بر کتاب های نوجوانان در میان آنها کتاب هایی برای بزرگسالان هم دیده می شود. در زمان خرید کتاب کودک و نوجوان طنز و ترسناک می توانید به نام این نویسنده بر روی کتاب اعتماد کنید. بخشی از کتاب قصه ‌گوی جنگل سیاه اثر کریستین مک کی هایدکر فصل رعب آور در بیشه شاخ گوزن فرا رسیده بود. آسمان خاکستری شده و برگ ها به رنگ سرخ درآمده بود و مه مانند موجودی زنده در میان درختان چنبره می زد. حتی کدو تنبل ها هم کم کم داشتند می پوسیدند و چهره واقعی شان را نشان می دادند. در این شب های سرد پاییزی، بهتر بود بچه روباه ها نزدیک لانه شان در حاشیه بیشه بمانند. آنجا می توانستند با سیب هایی که از شاخه های بلند می افتادند دلی از عزا در بیاورند. می توانستند دنبال میوه های دودی درختان بلوط و حشرات چوبک سان ترد و موش های آبدار بگردند. وقتی هم که گرگ و میش با نور ستاره ها به هوای روشن تبدیل می شد، توله ها می توانستند به لانه شان برگردند، زیر خز مادرشان جا بگیرند و با ضربان قلبش به آرامش برسند. در یکی از شب های مه آلود، توله آلفا گفت: «برامون یه قصه بگو.» چهارمی لی لی کنان و با صدای بلند گفت: «از اون ترسناک هاش بگو!» سومی با صدای خرخر مانند گفت: «آره! این قدر ترسناک باشه که چشم هامون از کله مون بزنه بیرون.» مادرشان گفت: «بچه ها، خواهش می کنم این قدر صورتم رو گاز نگیرین.» بچه ها دست از شیطنت برداشتند و مادرشان جایشان را آماده کرد تا بخوابند. گفت: «خب، بذار ببینم، این چطور... اسکلت تق تقی؟» بتا چشم غره ای رفت و گفت: «ماماااان!» انتشارات پرتقال چرا توصیه می شود نوجوانان کتاب قصه ‌گوی جنگل سیاه را مطالعه کنند؟ مطالعه کتاب قصه ‌گوی جنگل سیاه به نوجوانانی توصیه می کنیم که دوست دارند وقتی کتاب می خوانند، نتوانند از شدت ترس و هیجان کتاب را زمین بگذارند. خواندن داستان های تخیلی به تقویت خلاقیت بچه ها کمک می کند. این کتاب مصور نیست، اما گاهی در میان صفحات آن تصویر زیبایی برای بهتر ارتباط برقرار کردن خواننده با کتاب درج شده است. برای تهیه این کتاب پر هیجان می توانید از بانک کتاب مارکا اقدام کنید.